ظریف کت از تن بیرون کرد و این همه جوش و خروش زد که 10 روز در با عنوان مندرآوردی «معاونت راهبردی رئیس جمهور» در قدرت بماند! اگر بگوید هوس قدرت نداشت چرا آن را قبول کرد و در آن جایگاه قرار گرفت! اگر بگوید محترمانه از او خواستند که استعفا دهد با این همه شور و هیجان و جوش و خروشی که به خرج داد و به قول خودش و دوستانش مشارکت زیر سی درصدی را به 49 درصد رساند چه خواهد کرد؟!
پیشبینی این روزها کار سختی نبود که بر آن فخر بفروشیم ولی از همان ابتدا مشخص بود عدهای معدود قلمموی خیالبافی بر رنگ آمال و آرزوهای جوانان ناامید و افسرده زده و بر بوم هوا نقاشی رنگارنگی میکشند! آنی باد آمد و همه را برد و بوم خالی بر آسمانِ واقعیت باقی گذاشت!
گناه خودتان را بر گردن مسعود پزشکیان نیندازید! همان روز اول گفت! حتی وقتی به جبهۀ به قول خودتان اصلاحات دعوت شد گفت من اصول گرایم! یک بار دیگر تصویر دستان برافراشته او را در دستان ظریف مرور کنید! ببینید با چه بیمیلی و احیاناً با زور دست خود را در دستان ظریف رها کرده تا با هیجان ظریف به هوا برود!
مشکل مردم با عدهای موسوم به اصولگرا نیست! اسم آن را هرچه میخواهید بگذارید! انحصارطلب! تمامیتخواه! ارزشی! انقلابی انقلاب و جبهه ندیده! جبهۀ پایداری! اصلاً به قول محمدجواد آذری جهرمی -دور از جان- بگویید طالبان! مشکل مردم با این چیزها نیست! هرچه هست تکلیف خودشان با خودشان و مردم با ایشان مشخص است!
مشکل مردم با معدود موجسوارانی است که به عمد یا ناآگاهی -فرقی نمیکند- احساسات جامعهای را بارها به بازی گرفته و به میدان آورده و خود پاپس کشیده و برای تقسیم غنایم، پست و جایگاه چنگ درصورت هم انداختهاند!
کسانی که برای انتخابات جوگیر شده و این در آن در میزدند و هرکس همراهیشان نکرد با انواع انگ و اتهام آزار دادند الان کجایند تا از عملکرد مسعود پزشکیان و دار و دستهاش دفاع کنند؟!
این روزها یکی بیاید برایمان نقاشی بکشد! از آن نقشها که در روزهای انتخابات بر ابرها کشیده شده بود! این جماعت محدود که دل بر سرآبی در آسمان بسته بود طاقت این هم ناکامی و سرخوردگی ندارد/ روزنگار کاشان