فساد، انحصارطلبی و تمامیتخواهی کم و زیاد دارد ولی چپ و راست ندارد. ممکن است رنگ و لعاب آن عوض شود ولی ماهیت آن همان است. امور «درست» و «نادرست» با هزار توجیه و استدلال سر راه مدیران قرار گرفته و دستاویزی برای آن درست شده ولی اصل آن یکی است.
یکی با ریش و چفیه، مهر و تسبیح، جانماز وسجاده آمده و راه برده است و دیگری با کت و شلوار راهبری کرده و آن را ادامه داده است! یکی بیحساب و کتاب بدنۀ دانشگاه را با اساتید و کارکنان -خوب و بد، به درست یا نادرست- فربه کرده و دیگری برای حفظ «قدرت»، «جایگاه» و «موقعیت» خود دم برنیاورده و آن را پی گرفته است!
«جامعه» در حالت کلی و «سازمان» و «دانشگاه» به طور خاص هرچه هست دستاورد «چپ» و «راست»ی است که به تناوب مسئولیت و مدیریت آن را به دست گرفته و سالها چشم فروبسته و بیمحابا تاختهاند تا سازمان به اینجا رسیده است و اکنون افسار آن را به دست شما سپردهاند تا شما نیز چشم فروبندید و به دلگرمی و دلخوشی دوستانتان بتازید و خیال کنید به سمت هدف راندهاید!
مدیریت در عصر مدرن به سر میبرد ولی همچنان افرادی چون دوره ناصرالدینشاهی مدیر را احاطه کرده و به انحای مختلف بادمجان دور قاب او چیده و آنچنان «نادرست» را «درست» و «فرع» را «اصل» جلوه داده و غوغا به پا میکنند که صدا به صدا نرسد! ایشان بهترینشان، ندیم رئیس دانشگاهاند! چرا باید خاطر مبارک را مکدر کنند؟!
کسر شأن فرهیختگان، شایستگان، لایقین، اساتید و کارمندان برجسته سازمان است که شخصیت خود را فروگذاشته و از هفتخوان تو در توی گرداگرد مدیر گذشته تا قابلیت و توانمندی خود را عرضه کنند. زین سبب کنج عزلت برگزیده و روز و شب خود را با اندوه به حال مُلک و مِلک سپری میکنند!
رئیس، رئیس است ولی برای این که سازمان خود را به سامان برساند بایستی اطراف خود را از افراد مطیعی که توصیه آوردهاند یا روزی با هم پالوده خوردهاند پاک کند و دست خواهش و تواضع به سوی دورترها دراز کرده و کار دانشگاه را به دست کسانی بسپارد که از پذیرش آن طفره رفته و چشم طمع بر آن ندوختهاند! افرادی که استقلال کارشناسی خود را حفظ کرده و صلاح مملکت را بر صلح و صفای خود با رئیس مجموعه مقدم بدارند.
«سید جواد ساداتینژاد» از روزی که پا به دانشگاه کاشان گذاشت و در جایگاه ریاست قرار گرفت خواب وزارت، معاونت و ریاست جمهوری میدید ولی با این وجود برای دزدیدن قاپ شایستگان از هر کاری فروگذار نکرد. نقل شده است شخصاً به خانهشان رفته و احترام میگذاشت. گاهی با پای پیاده تا در ورودی دانشگاه به استقبالشان رفته تا به وسیلۀ ایشان کارهای دانشگاه را سر و سامان دهد!
«بهزاد سلطانی» در روز تودیع خود چه خواهد گفت؟! آیا سر بالا گرفته و خواهد گفت: دانشگاه شهر علم است و من از اصول علمی تبعیت کردم؛ نمیتوان مسائل و مشکلات را با همان ذهنی حل کرد که آن را پدید آورده است. به همین خاطر کلیۀ افرادی که در گذشته جایگاهی را به عهده گرفته و مسئولیت نتایج اقدامات خود را نپذیرفتهاند از خود دور کرده و کار را به دست اهل آن سپردم. اهلی که برای پذیرش آن طفره رفته و مسئولیت را به زور و اجبار پذیرفته و نتایج بد و خوب آن را به عهده گرفت/کانال روزنگار کاشان