پرونده انتخابات دوازدهمین دوره از مجلس شورای اسلامی بسته شد و مصطفی معینی با چیزی حدود 31 درصد آرا صحیح مأخوذه و حدود 12 درصد از واجدین شرایط بر کرسی مجلس از حوزه انتخابیه کاشان، آران و بیدگل تکیه زد تا دل دوستان، هواداران و به خصوص همشهریان آران و بیدگلی خود را شاد کند. معرفی و بررسی تصمیمسازان این انتخاب و سرنوشت ایشان که سرنوشت آینده کاشان، آران و بیدگل را رقم زده است برای ثبت در تاریخ لازم و ضروری است.
شورای اصولگرایی
ساداتینژاد در دهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی بر این کرسی تکیه زد. دورهای که شانس تیمسار منصوری برای تصدی این مسئولیت بیش از همه بود ولی به زعم تیمسار با پروندهسازیهای اطرافیان ساداتینژاد تحت نام «شورای اصولگرایی» از صحنه رقابتهای انتخاباتی حذف شد و عرصه را به رقابت بین «ساداتینژاد» و «حسن فدایی» واگذاشت.
شورایی که توسط تعداد از اصولگرایان کاشان زیر نظر مرحوم آیتالله نمازی نماینده ولی فقیه و امام جمعه وقت کاشان تشکیل شد.
آخرین تیر ترکش شورای اصولگرایی در شب رأیگیری بر پیکر «حسن فدایی» فرود آمد تا با توزیع و انتشار فیلمهای تقطیع شده آبروی او را ریخته و اتحاد اصولگرایان سنتی و اصلاحطلبان را که برای جلوگیری از ورود ساداتینژاد به مجلس شکل گرفته بود ناکام گذارد.
بدین ترتیب «سید جواد ساداتینژاد» به نمایندگی از شورای اصولگرایی به زعم خود با یک بازی کاملاً جوانمردانه موفق شد کرسی مجلس را از آن خود کرده و بر آن تکیه زند!
انشقاق شورای اصولگرایی
سیدجواد ساداتینژاد که در دوره اول نمایندگی بر اسب زینکرده وکالت سوار شده و تاختن آغاز کرده بود نتوانست نظر اعضای شورای اصولگرایی را تأمین کرده و بدینطریق باعث دو شقهشدن آن شد. برخی همچنان در زمین بازی او ماندند و برخی دیگر روبروی او قرار گرفته و عزم خود را جزم کردند تا خری که پشت بام کردهاند پایین بیاورند!
«محمد رضواننژاد» بازنشسته سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و معاون اسبق سیاسی اجتماعی فرمانداری کاشان و اصغر رحمانی رئیس اسبق اطلاعات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی کاشان راهبری شقۀ دوم را به عهده گرفته و اعتقاد داشتند که «سیدجواد ساداتینژاد» از مدار ولایت خارج شده است و باید به زیر کشیده شود! همان کسانی که برای بر کرسینشاندن ایشان از هرکاری فروگذار نکردند!
مخالفان او معتقد بودند ساداتینژاد که شال سبز بر گردن نهاد و اعتماد مردم را جلب کرد از مسیر ولایت خارج شده و تمام تلاش خود را به کار گرفته است تا جایگاه خدمت و نمادهای دینی را دستاویزی برای رسیدن به اهداف شخصی خود قرار دهد.
برای رسیدن به جایگاه قدرت که امیال نفسانی خود را سیرآب نماید. ولی موافقان حرف دیگری دارشتند. قابلیتهای فردی او را ستودند و معتقد بود که اقدامات شبانهروزی او را برای خدمت به مردم و منطقه است. اعتقاد داشتند تنها ساداتینژاد توانست پرونده استان شدن کاشان را به مجلس رسانده و مقدمات آرزوی دیرینه مردم کاشان را فراهم کند.
شورا، شهرداری و فرمانداری
ساداتینژاد در دوره اول نمایندگی رادیو کاشان را راهاندازی کرد تا ضمن تحقق وعده خود از ابزار رسانهای آن برای پوشش اقدامات و اهداف خود بهره جوید. شیخ مهدی بصیرتی را در رأس شورای سیاسگذاری قرار داد. همان که به عنوان رئیس هیأت نظارت وظیفه نظارت بر انتخابات کاشان را بر عهده گرفته بود. پس از آن به عنوان رئیس سازمان تبلیغات اسلامی کاشان منصوب شد.
اکنون نوبت فتح شورای اسلامی شهر کاشان، فرمانداری، شهرداری و سازمانها و ادارات بود تا به زعم او قدرت مدیریتی شهرستان را برای خدمت بیشتر به مردم و منطقه یک دست کند.
در گام اول در چینش شورای اسلامی کاشان وارد شد. نماینده مردم در مجلس شورای اسلامی که به عنوان جایگاه نظارتی خود اجازه ندارد در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا دخالت کند در نقض آشکار قانون یک تنه وارد این عرصه شد و ساز و کاری فراهم کرد تا افراد نزدیک به خود را در جایگاه شورای اسلامی شهر کاشان قرار دهد.
پاسخ این خوشخدمتی به اعضای شورای اسلامی کاشان، انتخاب شهردار کاشان از همکاران ایشان در دوران تصدی مسئولیت دانشگاه کاشان بود. کسی که بومی منطقه نبود و سابقه حتی یک روز کار در شهرداری نداشت؛ انتخابی که زیاد دوام نیاورد و رابطه برخی از اعضای شورا و ساداتینژاد را شکرآب نمود!
نصب فرماندار کاشان فتح قلۀ دیگری از مدیران ارشد شهرستان بود که از دورۀ دولت روحانی شروع شد و در دولت رئیسی ادامه پیدا کرد. وزیر کشور روحانی تحت فشار ساداتینژاد، «حمیدرضا مومنیان» فرماندار به ظاهر اصلاحطلب کاشان را برکنار و به اعتقاد بسیاری از صاحبنظران فرماندار بسیار ضعیف به نام «علیاکبر مرتضایی قهرودی» را بر این جایگاه گمارد.
به اعتقاد بسیاری از فعالین سیاسی و اجتماعی مرتضایی یکی از ضعیفترین فرماندارانی بود که فرمانداری کاشان از زمان پیدایش تا کنون به خود دیده است.
ساداتینژاد با تغییر دولت روحانی و آمدن دولت رئیسی قدرت بیشتری پیدا کرد و با هماهنگی وزیر کشور عذر مرتضایی را خواست و «محمد شریف زارعی» همکار دوران تصدی دانشگاه کاشان خود را بر این جایگاه نشاند تا به زعم او قافلۀ خدمت با سرعت بیشتری به کار خود ادامه دهد! او هم نه تنها از مدیران منطقه نبود سابقه یک روز کار حوزه اجرایی و ستادی را در کارنامه خود نداشت!
دخالت نماینده در سازمانها و ادارات
کاشانیها بر خلاف مناطق دیگر به خصوص برخی افراد و گروهها آران و بیدگل در طول تاریخ نشان دادهاند که آنچنان خاطرخواه دوستان، رفقا و همشهریان خود برای تصدی مسئولیتهای مدیریتی شهرستان نیستند و اتکاء شان بر شایستهسالاری است ولی برکناری مدیران توانمند و انتخاب مدیران ضعیف از دیگر مناطق کشور را خلاف رویه خود میدانند!
یکی از این تغییرات آمدن «کوروش ساکی» و رفتن «سیدعلیرضا مروج» است. گویی تغییرات به دانشگاه علوم پزشکی کاشان رسیده است! مدیر جوان، بومی و خوشفکر که دورۀ شیوع کرونا را با موفقیت طی کرده بود صرفاً به واسطۀ این که زیر بار انتصابهای سفارشی نماینده در حوزه کاری نرفته است با فشار ساداتینژاد بر وزیر بهداشت برکنار و سکان دانشگاه علوم پزشکی در دست یک مدیر غیربومی قرار گرفت!
تغییر و تحول مدیریتی شهرستان به همینها متوقف نشد و به ادارات ریز و درشت شهرستان رسید. حتی زمانی که مدیرکل جهاد کشاورزی زیر بار فشار وزیر برای عزل «هادی یغمائیان» رئیس جهاد کشاورزی آران و بیدگل نرفت شخصاً دست به کار شد و حکم عزل و جابجایی او را از وزارتخانه صادر کرد.
اقتدار ساداتینژاد در دورۀ نمایندگی و مدت کوتاه وزارت به همینها ختم نشد. «حسن جوکاری» مدیر امور منابع آب کاشان یکی دیگر از مدیرانی است که هدف خشم ساداتینژاد قرار گرفت.
او که برای کاهش بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی سعی داشت قانون تعادلبخشی منابع را اجرا کند با سفارشهای ریز ودرشت نماینده مواجه میشد که درخواست داشت قانون زیر پا گذاشته شود و آب مورد نیاز کشاورزان از منابع زیرزمینی در اختیار ایشان قرار گیرد.
مقاومت در برابر درخواستهای غیرقانونی نماینده باعث شد که او نیز به تیر خشم نماینده گرفتار شده و جابجا شود! البته ناگفته نماند که موافقان او این کار را توجیه کرده و معتقد بودند که نماینده گزیری ندارد که درخواست کشاورزان را اجابت کند!
حسن جوکاری زمانی که در گفتوگوی لایو پرده از این ماجرا برداشت از سوی رئیس دفتر نماینده در کاشان بازخواست شد و پیام کوتاه و آمادهای در اختیار ایشان قرار گرفت که حرف خود را تکذیب کرده و آن را ناشی از فشار خبرنگار اعلام کند!!
این دخالتها به تغییرات در مدیریت دانشگاه کاشان، آموزش و پرورش کاشان و … رسید ولی ای کاش دخالتهای نماینده برای تغییر و جابجاییهای به روسای ادارات متوقف میشد. به گفته برخی از روسای ادارات این دخالتها تا جابجایی راننده سازمانها و ادارات نیز کشیده شد!
یک لا قبای اهالی رسانه
خیال ساداتینژاد که از مهرچینی کاشان راحت شد با تکیه بر سابقه خودساختۀ «رئیس کمیسیون کشاورزی در مجلس شورای اسلامی» و ارتباطات گستردهای که با کابینه برقرار کرده بود موفق شد با رأی قابل توجه نمایندگان مجلس بر جایگاه وزارت جهاد کشاورزی نشسته و به زعم خود تا اوضاع کشاورزی را سامان دهد.
مسئولیتی که به 20 ماه نرسیده با افشای پروندههای «نهادههای دامی»، «چایی دبش» و … به انتها نرسید! او خیال معاون اولی رئیس جمهور و تکیه به صندلی ریاست جمهوری را در خیال خود پرورانده بود ولی گویی بنا داشت بر روش و منش قبلی این مسیر را طی کند!
سید جواد ساداتینژاد و هواداران ایشان که برای رسیدن به مجلس و وزارت به گفته برخی از مخالفان پا روی حق و حقوق رقبا و مردم گذاشت و منطقه کاشان را برای حدود سه سال از نماینده محروم کرد در یک روز سرد و برفی همراه «علی یگانه» مجری رادیو و تلویزیون به مزار شهدای دارالسلام رفت تا به مردم ثابت کند در زندان نیست!
حرفی که مردم باور نکردند و گفتند با قید وثیقه آزاد شده و «مهدی واحدیان» فرهنگی و فرزند شهید داد سر داد که از جان مردم چه میخواهید؟ او در آخرین لحظات تبلیغات انتخاباتی به «اللهیار عطابخشی» متوسل شد تا در ضبط یک برنامه اختصاصی به نام «دید در شب» توضیحات او را برای فساد مطرح شده در وزارت کشاورزی را شنیده و در نهایت اعتراف کند که قانع شده است که «سیدجواد ساداتینژاد» بیگناه است ولی این سناریو نیز نتوانست مردم را قانع کند!
مشاهده کلیپ علی یگانه در مزار شهدای دارالسلام و گفتوگوی سفارشی «اللهیار عطابخشی» را میتوان به آخرین درجه استیصال یک مسئول از کار برکنار شده تعبیر کرد که برای برائت خود پیش از آن که حکم دادگاه بیاید به یک لا از قبای همکاران رسانهای آویزان شده تا او را تایید کرده و بگویند بیگناه است و عمل دیگران را به خدا واگذارند!
حسین حنطه
پیش از این که به نقش «عباس زراعت» و «علیمحمد الماسی» دو چهرۀ موسوم به اصلاحطلبی بر انتخابات دوره دوازدهم کاشان بپردازم لازم است از چهرهای دیگر رونمایی شود.
حسین حنطهای -فرهنگی و رئیس اسبق آموزش و پرورش کاشان- یکی دیگر از بازیگران صحنۀ انتخابات دوازدهم کاشان است.
او که به عنوان کاندیدای مجلس از حوزه انتخابیه کاشان، آران و بیدگل ثبتنام کرده و با رد صلاحیت شورای نگهبان مواجه شده بود هفتهها پیش از شروع تبلیغات انتخاباتی به موازارت پیگیری برای تایید صلاحیت، کانالی به نام «همسخن» در ایتا راهاندازی کرد و به جای معرفی خود، عملکرد و برنامههایش برای مجلس شورای اسلامی – که البته معتقد بود محدودیت قانونی دارد- به افشاگری-به زعم او- در خصوص عملکرد سیدجواد ساداتینژاد و علیرضا رضازاده -کاندیدای مجلس شورای اسلامی از حوزه انتخابیه کاشان، آران و بیدگل- پرداخت.
او توپخانه کانال را به سوی جبهۀ رضازاده تنظیم و به افشاگری در خصوص اتهاماتی پرداخت که هنوز حکمی از سوی محاکم قضایی برای آن صادر نشده است.
حنطهای به پرونده «سکههای اهدایی» در زمان تصدی مسئولیت ساداتی در دانشگاه کاشان، «پرونده نهادههای دامی» و «چایی دبش» در هنگام تصدی مسئولیت او بر وزارت کشاورزی پرداخت و گفت که پرونده «سکههای اهدایی» با نفوذ ساداتینژاد «کفرمفرو» شده و بیم آن دارد که دیگر پروندهها نیز به چنین عاقبتی دچار شود.
رسانههای آران و بیدگل
انصاف نیست استیلای محلهگرایی بر عقل و منطق را بر قاطبۀ مردم شریف شهرستانهای آران و بیدگل تسری دهیم. مردمی که شریف و فهمیدهاند. در تاریخ ثابت شده است. فقط کافی است انتخابات 1390 و 1402 را مقایسه کنیم. سال 90 فرزند شایستهای از این خطه کویری پا به میدان گذاشت. زمین از جا کنده شد و پشت او ایستاد. این ایستادگی همچنان ادامه دارد. حتی یاد آن نیز اتحاد و همگرایی ایجاد میکند و پشت رقبا را میلرزاند. ولی این دوره چه شد؟!
مرد دیگری از این خطه به میدان آمد! مومن و شریف است ولی به شایستگی تیمسار نمیرسد. کل سرجنبانان شهر به راه افتادند. همۀ صاحبان رسانه را جمع کرده و افرادی که حرفهشان مهندسی افکار عمومی بود به کار گرفتند ولی حتی نتوانستند درصد ناچیزی از مردم شهرستان خود را به واسطه هممحلهای و همشهری بودن پای صندوقهای آرا بیاورند!
رسانههای آران و بیدگل تصمیم گرفتند اولین گام در همگرایی رسانهها را چند روز مانده به آغاز هفتۀ تبلیغات محقق کنند! رفتار نماینده رسانههای آران و بیدگل با دفاتر ستادی کاندیدا این شائبه را تقویت کرد که آران و بیدگل بنا دارد فضای رسانهای خود را حداقل برای اطلاعرسانی کاندیداهای مطرح شهرستان کاشان سد کند! نحوۀ اطلاعرسانی رسانههای مطرح کاشان نیز این شائبه را تقویت کرد که در یک اقدام هماهنگ به این اتحاد پیوستهاند!
جبهه موسوم به اصلاحطلبی
تقریباً میتوان گفت اکثریتی از شخصیتهای موسوم به اصلاحطلبی میدان پردردسر اجرا و سیاست را رها کرده و در کنج عافیت به اقدامات علمی، فرهنگی و اجتماعی پرداختند. در این میان حسن فدایی که موسوم به اصولگرایی بود به دفعات در انتخابات مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و مشکلات، حرف و حدیثها را به جان خرید ولی غالباً حضور او به نفع اصلاحطلبان تمام شد. نمونه بارز آن دورۀ اخیر است. اصلاحطلبان بدون این که پای صندوقهای رأی بیایند تقریباً با حضور فدایی به نتیجه دلخواه خود رسیدند!
9-جریانهای پیدا و پنهان
انتخابات همین است که هست. چارچوب آن مشخص است. ضوابط و مقررات آن هم مشخص است. افزون بر این که رأی مردم تعیینکننده است، مولفههای دیگری نیز بر آن اثرگذار بوده و میزان تأثیر آن مشخص است! فارغ از این که آن را بپذیریم یا نپذیریم، قبول داشته باشیم یا نداشته باشیم، خوشمان بیاید یا نیاید همین است که هست؛ اکنون مصطفی معینی به عنوان منتخب مردم انتخاب شده و به زودی بر صندلی سبز مجلس تکیه میزند. بهترین کار آن است که به ایشان تبریک گفته و با او برای پیشرفت و تعالی منطقه همکاری کنیم.
عبدالمجید رفیعی برزکی