فکرهای بسته و مرزهای حائل

فکرهای بسته و مرزهای حائل/ تودیع زودهنگام بهزاد سلطانی

اکنون دانشگاه کاشان به جزیره‌ خودمختار تبدیل شده که خود را سوای جامعۀ پیرامونی خود می‌پندارد. دیوار چین دور خود کشیده و هر گوشۀ آن برج و بارویی ساخته و نگهبانی در آن گمارده که مواظبت نماید دشمن به آن نفوذ نکند!

«تقی شامخی» که از سال 1372 تا 75 در جایگاه ریاست دانشگاه قرار گرفت قائل به دیوار حائل بین جامعه و دانشگاه نبود ولی «مهدی معرفت» که پس از او سکان دانشگاه کاشان را در دست گرفت دو سال اندی پس از «معارفه» در جلسه «وداع» گفت: «برای کادر انتظامات دانشگاه افراد قد بلند و زورمند گزینش کرده تا با قدرت از مرزهای دانشگاه حراست و نگهبانی نمایند.» و یادآور شد: «پیش از این چنین نبوده است!»

گفته می‌شود در کشورهای توسعه یافته مرزی بین دانشگاه و شهر وجود ندارد و دانشگاه به بخش جدایی‌ناپذیری از شهر تبدیل شده است. قصد مقایسه نیست. از اینجا تا آنجا فاصله بسیار است ولی همین دانشگاه فیض با ده کادر رسمی و اساتید مدعو یا دانشگاه پیام نور کاشان با آمار و ارقام ادعا دارد ارتباط بهتری با جامعۀ پیرامونی خود برقرار کرده است!

دانشگاه علوم پزشکی که از همه سبقت گرفته است. اگر نسبت استاد و کادر به دانشجو از دانشگاه کاشان کمتر است ولی از آن طرف دانشگاه و دانشجو در تعامل مستقیم و چهره به چهره با مردم قرار گرفته و صبح را بدون ارتباط با مردم شب و شب را صبح نمی‌کند!

اگر بگوییم دانشگاه علوم پزشکی همراه با دانشجو و استادش در مردم و جامعۀ پیرامونی حل شده است پُر بی‌راه نگفته‌ایم! دانشجو و استاد دانشگاه کاشان کجای جامعه قرار گرفته است؟!

چرا راه دور برویم. پایتان را از دانشگاه کاشان بیرون گذاشته و از روی پل عابر پیاده به آن سمت بلوار رفته و پا در دانشگاه فنی شهید رجایی بگذارید. عرض شد نسبت استاد و کارمند به دانشجو یک به 45 است ولی از هر ده نفر فارغ التحصیل این آموزشکده که به تازگی دانشگاه شده است هفت تا هشت نفر جذب بازار کار می‌شود! دانشگاه کاشان چطور؟؟

بی‌ادبی نباشد. مقایسه دانشگاه‌های منطقه را کنار بگذاریم. بسیاری معتقدند ارتباط مرکز فنی و حرفه‌ای شهید موسویان که با دانشگاه کاشان به اندازه عرض یک دیوار فاصله دارد در ارتباط با جامعه پیرامونی فاصله زمین تا آسمان است!

بازم جسارت نباشد. دانشگاه کاشان در منطقه کاشان به مثابه بادکنکی شده است که هرکس به طریقی بر آن دمیده تا خود را بالا ببرد ولی حتماً کشش آن تا جایی است و چه بسا دمی، آخرین دم شده و شما و جماعتی را بر زمین بکوبد!

«بهزاد سلطانی» در جلسه «تودیع» چه خواهد گفت؟ آخرین دم را بر بادکنک تصنعی به نام دانشگاه کاشان دمیده یا دیوار حائل دانشگاه کاشان با جامعه را بالاتر برده و سیم‌های خاردار روی میله‌های فولادی نصب کرده است؟! افرادی قوی‌هیکل و زورمند در کنار آن گمارده‌ تا از مرزهای دانشگاه با شهر حراست نماید یا برای کاهش فاصله دانشگاه و جامعه گام نهاده‌ است؟!